سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بی کرانه

تنبیه

    نظر

و او بزرگ تر است...

بچه‏تر (از این) که بودم هرگاه در درس املا نمره‏ای کم‏تر از بیست می‏گرفتم، اَبوی مُعَظّم (نسخه‏ی پارسی: پدر بزرگوار)ام مرا تنبیه می‏کرد. تنبیه بدنی نبود، ولی جریمه‏ی سختی بود. هر کلمه‏ی اشتباه و غلط املایی را بسته به میزان سختی و اهمیت‏شان باید از پنج خط تا چند صفحه بازنویسی و تکرار می‏کردم. یادش به خیر، نمونه‏ها و خاطره‏ها کم نیستند:

عشق خوشنویسی بودم. تازه رسم و سبک شکسته‏نویسی‏های ساده را آموخته بودم و به تازگی اجازه داشتیم با خودکار بنویسیم. و من هر روز در کشف شیوه‏های مختلف نگارش کلمه‏ها بودم.
ترکیب گردگونه‏ی حرف‏های «ک» و «گ» در برخورد با «الف» و «ل» چه زیبا و جذاب بود. ... تا این‏که رسیدیم به درس پطرس فداکار و ماجرای شکستن سد و ... . و اوج خلاقیت من در سبک خوشنویسی تحریری؛ تجسم‏اش سخت نیست: در املا «انگشت»ها را «انگلشت» نوشتن. همچنین تجسم‏اش سخت نیست، سنگینی جریمه‏ی پنج صفحه‏ای برای نوشتن کلمه‏ی «انگشت» از جانب پدر.

این همه، پیش‏درآمد بود تا بگویم:
برگه‏ی املایی در دست دارم که دارد پر از اشتباه می‏شود. پدرم تازگی‏ها می‏گوید: «بچه! تو دیگر بزرگ شده‏ای. صاحب عقل و درک و شعور شده‏ای. حتی خیلی چیزها را بیش‏تر از من می‏فهمی و من باید از تو مشورت بگیرم» پس من پیش از آن‏که دیر شود و پدر به اشتباه‏هایم پی ببرد و بخواهد حرفش را پس بگیرد، باید کاری کنم.
من خودم را جریمه می‏کنم ...


پر کردن حافظه‏ی مجازی به‏تر از سیاه کردن برگه‏ی کاغذ است. و من خود را جریمه می‏کنم. جریمه‏ی دیجیتالی در دنیای مجازی:

« من دانشجو نیستم. من دیگر دانشجو نیستم. من فعلاً دیگر دانشجو نیستم. دوران دانشجویی من تمام شده است. من دانشجو نیستم. من دیگر دانشجو نیستم. من فعلاً دیگر دانشجو نیستم. دوران دانشجویی من تمام شده است. من دانشجو نیستم. من دیگر دانشجو نیستم. من فعلاً دیگر دنشجو نیستم. دوران دانشجویی من تمام شده است. من دانشجو نیستم. من دیگر دانشجو نیستم. من فعلاً دیگر دانشجو نیستم. دوران دانشجویی من تمام شده است. من دانشجو نیستم. من دیگر دانشجو نیستم. من فعلاً دیگر دانشجو نیستم. دوران دانشجویی من تمام شده است.
دوران دانشجویی من تمام شده است. من فعلاً دیگر دانشجو نیستم. من دیگر دانشجو نیستم. من دانشجو نیستم. دوران دانشجویی من تمام شده است. من فعلاً دیگر دانشجو نیستم. من دیگر دانشجو نیستم. من دانشجو نیستم. دوران دانشجویی من تمام شده است. من فعلاً دیگر دانشجو نیستم. من دیگر دانشجو نیستم. من دانشجو نیستم. دوران دانشجویی من تمام شده است. من فعلاً دیگر دانشجو نیستم. من دیگر دانشجو نیستم. من دانشجو نیستم. دوران دانشجویی من تمام شده است. من فعلاً دیگر دانشجو نیستم. من دیگر دانشجو نیستم. من دانشجو نیستم.
من دانشجو نیستم. من دیگر دانشجو نیستم. من فعلاً دیگر دانشجو نیستم. دوران دانشجویی من تمام شده است. من دانشجو نیستم. من دیگر دانشجو نیستم. من فعلاً دیگر دانشجو نیستم. دوران دانشجویی من تمام شده است. من دانشجو نیستم. من دیگر دانشجو نیستم. من فعلاً دیگر دنشجو نیستم. دوران دانشجویی من تمام شده است. من دانشجو نیستم. من دیگر دانشجو نیستم. من فعلاً دیگر دانشجو نیستم. دوران دانشجویی من تمام شده است. من دانشجو نیستم. من دیگر دانشجو نیستم. من فعلاً دیگر دانشجو نیستم. دوران دانشجویی من تمام شده است.
دوران دانشجویی من تمام شده است. من فعلاً دیگر دانشجو نیستم. من دیگر دانشجو نیستم. من دانشجو نیستم. دوران دانشجویی من تمام شده است. من فعلاً دیگر دانشجو نیستم. من دیگر دانشجو نیستم. من دانشجو نیستم. دوران دانشجویی من تمام شده است. من فعلاً دیگر دانشجو نیستم. من دیگر دانشجو نیستم. من دانشجو نیستم. دوران دانشجویی من تمام شده است. من فعلاً دیگر دانشجو نیستم. من دیگر دانشجو نیستم. من دانشجو نیستم. دوران دانشجویی من تمام شده است. من فعلاً دیگر دانشجو نیستم. من دیگر دانشجو نیستم. من دانشجو نیستم.»

پی نوشت: گواهی می‏دهم من در این تنبیه و نوشتن این جریمه، تقلب نکرده‏ام و از میان‏برهای موجود و مرسوم استفاده نکرده‏ام.